نمیدونم چرا اینطور شد. تولد ده سالگی توو7سالگی نانی تموم شد امرور روز مادرهاون دختره عقدکرده ولی من هنوز دارم ترکهاموحس میکنم.چرامن؟ میخندم وسرگرمم.ولی دردرون ویرانه ای هستم ناامیدازابادگر ازخودم ناراحتم کاش میشدتخریب میشدم وازنوبازسازی میشدم امشب دلم شانه ای براگریستن میخواد.امشب حال دلم خداییست زمستون لعنتی بازحالموخراب کرد به عشق شمادوتانفس میکشم وسعی میکنم باشم
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت