نمیدونم چرا اینطور شد. تولد ده سالگی توو7سالگی نانی تموم شد امرور روز مادرهاون دختره عقدکرده ولی من هنوز دارم ترکهاموحس میکنم.چرامن؟ میخندم وسرگرمم.ولی دردرون ویرانه ای هستم ناامیدازابادگر ازخودم ناراحتم کاش میشدتخریب میشدم وازنوبازسازی میشدم امشب دلم شانه ای براگریستن میخواد.امشب حال دلم خداییست زمستون لعنتی بازحالموخراب کرد به عشق شمادوتانفس میکشم وسعی میکنم باشم
همه چی نسبتا ارومه.طبق روال پیش میره مسنی دییوار باغ تموم شد و مجوز مراحل اخرشه. سه روز میرم درمانگاه وسه روز آف هستم.خوبه فشار کمتره روم.مریض کمه خیلیی. کلاساتون انلاینه.خودتون مستققل دارید کار مییکنید.البته امیر باید هل داده بشه ولی نازنین ماشالله خودش منیج میکنه.
درباره این سایت